ادغام مطالعات عصبی با داروسازی روانی _اخبار روانشناسی جزیره ذهن

منبع: kravaivan11/Pixabay

دارو.

منبع: kravaivan11/Pixabay

با ادامه ظهور بیماری های روانی شدید، اهمیت رویکردهای دارویی در صنعت داروسازی رایج شده است. همچنین، تحقیقات قابل توجهی نشان می‌دهد که چگونه روان‌گردان‌ها بر تلاش‌های پزشکی و عصب‌روان‌شناختی، عمدتاً اثرات دارو بر سلامت و عملکرد مغز تأثیر گذاشته‌اند. با این حال، کارشناسان دیگر معتقدند که داده‌های غیرقابل توجهی برای تعیین ارتباط بالینی مفهوم‌سازی اثرات دارویی مدرن بر روی مغز و در عین حال تسکین شرایط روان‌پزشکی وجود دارد.

ایوانوف و شوارتز (2021) ادعا کردند که “مدل تحقیق ترجمه ای (یعنی کاربردهای عملی تازه کشف شده مانند روش های درمانی یا اقدامات پیشگیرانه)” اهمیت بالینی در چگونگی بهبود عملکرد مغز در هنگام درمان اختلالات روانپزشکی توسط روانگردان ها ایجاد نکرده است. موضع آنها بر اساس محدودیت در دسترس بودن درمان دارویی برای تسکین علائم (مانند اضطراب، افسردگی، استرس و غیره) در حین درمان شرایط زمینه ای (مانند عملکرد شناختی، آسیب های مغزی، اختلال شناختی، عملکردهای فیزیولوژیکی و غیره) است. با این وجود، تحقیقات عصب-روان دارویی در دو دهه اخیر ظاهر شده است، که نشان دهنده ارتباط قابل توجهی بین اثرات دارو، عملکرد یا تغییرات مغز (به عنوان مثال، کاهش یا انعطاف پذیری عصبی)، تسکین درمان، و رفتار انسان است.

نوروسایکوفارماکولوژی چیست؟

در سال 1961، کالج آمریکایی نوروسیکوفارماکولوژی (ACNP) به عنوان گواهی بر روحیه مشارکتی جامعه علمی در علوم اعصاب و فارماکولوژی تأسیس شد. هدف آن بررسی رابطه پدیده های پیچیده عملکرد مغز و رفتار انسان از طریق تحقیقات علمی و ابتکارات آموزشی پیشرفته بود.

اهداف بین رشته ای سازمان بر اهمیت رشته های علمی مختلف تاکید می کند که بر آسیب شناسی عصبی و روانی و اختلالات رفتاری تاکید دارند. این تلاش مشترک منجر به مشاغلی در عصب روانپزشکی داروسازی شد، جایی که دانشمندان با هم کار کردند تا درمان دارویی مناسبی را برای مبتلایان به اختلالات مغزی و رفتاری ارائه دهند.

ACNP یک سازمان نمادین است و از دانشمندان دعوت می شود تا بر اساس مشارکت های اصلی، دقیق و پیچیده، به ویژه در علوم اعصاب، عضو شوند. با این وجود، بسیاری از دانشمندان حوزه‌های مختلفی را در روان‌فارماکولوژی بالینی، کرونوبیولوژی، اپیدمیولوژی، ژنتیک، زیست‌شناسی مولکولی، نوروشیمی، نورواندوکرینولوژی، نوروایمونولوژی، نورولوژی، فیزیولوژی عصبی، روانپزشکی و روان‌شناسی نمایندگی می‌کنند (کالج آمریکایی نوروسیکوفارماکولوژی، 120). همانطور که آسیب شناسی عصبی روانپزشکی قانونی توسعه می یابد و به یک پدیده معتبر در میان سایر زمینه ها تبدیل می شود، داروشناسی عصبی روانی، از جمله روش ها، سیاست ها و اقدامات دارویی آن ضروری می شود.

منبع: DeltaWorks/Pixabay

مغز.

منبع: DeltaWorks/Pixabay

با توجه به ACNP (2000)، عصب-روان فارماکولوژی به طور جامع به شرح زیر است:مرزهای علوم اعصاب پایه را به درمان بیماری‌های عصبی و روانپزشکی پیوند می‌دهد و به دنبال درک این است که چگونه داروها می‌توانند به طور انتخابی بر سیستم عصبی مرکزی برای تسکین درد، افزایش توجه، القای خواب، کاهش تب یا اشتها، سرکوب حرکات بی‌نظم یا جلوگیری از تشنج تأثیر بگذارند. قابل ذکر است، این حوزه ای است که به دنبال درک این است که چگونه داروها می توانند اضطراب، شیدایی، افسردگی یا اسکیزوفرنی را بدون تغییر آگاهی درمان کنند.

در سطحی عمیق تر، این رشته به دنبال درک مبنای بیولوژیکی چنین حالات ذهنی پیچیده ای مانند اختلال شناختی افراد اسکیزوفرنی است. در این سطح، هدف نه تنها درک ماهیت تغییر در زیست‌شناسی است که منجر به تغییر احساسات و فرآیندهای فکری می‌شود، بلکه همچنین توسعه مولکول‌های درمانی خاص برای تنظیم پایه‌های بیولوژیکی آن‌ها است – یعنی توالی‌های هنوز نامشخص از تعاملات چند عصبی توسط که این رفتارها بروز می کند (بند 1)

Neuropsychopharmacology یکی از زیرمجموعه های فارماکولوژی است که بر اساس ساختار، کاربردهای درمانی، بالینی و پزشکی و پیامدهای سم شناسی چگونگی تأثیر داروها بر بدن را تجزیه و تحلیل می کند. فارماکولوژی واکنش های دارویی به عملکرد طبیعی و غیر طبیعی در بدن انسان را بررسی می کند. دو عنصر اساس فارماکولوژی است: درک چگونگی تأثیر بدن بر دارو (یعنی فارماکوکینتیک) و اثرات داروها بر بدن (یعنی فارماکودینامیک). بنابراین، نوروسایکوفارماکولوژی تمرکز زیادی بر چگونگی تأثیر داروها بر تغییرات رفتاری و مغزی دارد که بر عملکرد شناختی تأثیر می گذارد.

آسیب شناسی عصبی روانپزشکی قانونی (FN) ترکیبی از اقدامات عصب روانشناختی بالینی و مطالعه علمی اختلالات روانی است که به تصمیم گیری در سیستم های حقوقی غیرنظامی و نظامی مربوط می شود (Chouraeshkenazi, 2021؛ Chouraeshkenazi, 2023a؛ Chouraeshkenazi, 2023b). اساسا، FN رابطه بین مغز، بیماری روانی و قانون را بررسی می کند. تحقیقات نشان داده است که از نظر بالینی و آماری رابطه معنی‌داری بین بیماری‌های روانی شدید طولانی‌مدت (یعنی آسیب‌شناسی عصبی عصبی) در مغز و رفتار انسان وجود دارد که منجر به تغییرات ساختاری قشر مغز در مناطق خاص مغز می‌شود. چنین موارد شدید ملاحظات پزشکی و عصب روانپزشکی را در پرونده های حقوقی شناسایی کرده اند (Umbrasas, 2020).

خواندن ضروری علوم اعصاب

منبع: Activedia/Pixabay

نظام حقوقی

منبع: Activedia/Pixabay

فارماکولوژی عصبی روانی و فارماکولوژی علوم “پل” هستند که داده های مرتبط از چندین رشته علمی را در بر می گیرند. با توجه به اینکه اولی تحقیقات گسترده ای در زمینه عصب روانشناسی و روانشناسی انجام می دهد، تحقیقات بیشتری برای درک پیچیدگی اثرات دارو، عملکرد مغز، رفتار و آسیب شناسی عصبی روانی شدید مورد نیاز است. این امر به ویژه هنگام برخورد با قوانین قانونی افزایش مدیریت دارویی، سوء مصرف مواد مخدر و جرم اهمیت دارد.

تشدید موارد بیماری روانی منجر به افزایش اختلالات عصبی شناختی (مثلاً آسیب های مغزی تروماتیک، شرایط پزشکی، ناشی از مواد مخدر و غیره) در سراسر کشور شده است. به گفته اودجیمی و همکاران. (2020)، اضطراب (14.2 تا 72 درصد)، اختلال شناختی (3.66 تا 39.2 درصد)، زوال عقل (23.7 تا 74.5 درصد)، و افسردگی (23.7 تا 74.5 درصد) از عوامل عصب روانپزشکی پیشرو در اختلالات عصبی-شناختی هستند. با این حال، شواهد پزشکی نشان می‌دهد که وراثت/سابقه ژنتیکی، عدم فعالیت بدنی، بیماری‌های قلبی عروقی، دیابت و مصرف بیش از حد الکل یا مواد به همان اندازه حیاتی هستند (Wolfova et al., 2021).

نه تنها رویکردهای دارویی برای شرایط پزشکی مورد نیاز است، بلکه روانگردان ها در درمان شرایط روانپزشکی حیاتی هستند. روانپزشکی بالینی مختصر 101 – به طور کلی، هر داروی روانگردان مکانیسم خاصی از عملکرد در بدن دارد و از طریق انتقال دهنده عصبی مغز (یعنی مواد شیمیایی مغز که ارتباط را به سراسر بدن ارسال می کند) سطوح وابسته به دارو و روش درمان را تنظیم می کند. آنها با ایجاد تعادلی از انتقال دهنده های عصبی نامتعادل در مغز برای کاهش علائم روانپزشکی (مانند اضطراب، افسردگی یا استرس) کار می کنند.

پیچیدگی بیشتری در قلمرو عصب-روان فارماکولوژی وجود دارد که ارزش بررسی بیشتر را دارد. با این حال، اطمینان از درمان اختلالات روانی، کاهش ناتوانی، و جلوگیری از عود علائم برای ابتکارات آسیب شناختی عصبی-روانی پزشکی قانونی مهم است. درک این موضوع که نه تنها در چنین شرایط پیچیده ای افزایش یافته است، بلکه مسائل حقوقی نیز بر اساس پیوند اساسی بین شرایط آسیب شناختی عصبی و جنایات خشونت آمیز به وجود می آید. با در نظر گرفتن این موضوع، عصب-روان-فارماکولوژی و آسیب شناسی عصبی-روان پزشکی قانونی دو زمینه نوظهور هستند که برای ایجاد درمان پیشرفته برای بیماری های عصبی-روانپزشکی به یکدیگر وابسته خواهند بود.

https://www.psychologytoday.com/intl/blog/in-the-public-interest/202404/merging-neural-studies-with-psychopharmacology

ممکنه براتون جالب باشه که...

پست های محبوب

دیدگاهتان را بنویسید