کاوش آفانتازیا: ذهن بدون تصویر ذهنی _اخبار روانشناسی جزیره ذهن

خلاصه: محققان 50 مطالعه را بررسی کردند تا درک ما از آفانتازی را عمیق تر کنند، پدیده ای که افراد نمی توانند به صورت ذهنی تجسم کنند. این تحقیق تأثیر متنوع آفانتازیا را نشان می‌دهد، از کاهش حافظه زندگی‌نامه‌ای و تشخیص چهره گرفته تا پیامدهای گسترده‌تر در تخیل موسیقی و انتخاب شغل، که نشان‌دهنده یک طیف به جای شرایط دوتایی است.

علاوه بر این، این بررسی استعدادهای ژنتیکی و الگوهای خانوادگی را برجسته می‌کند و نگاهی اجمالی به زیربنای فیزیولوژیکی و عصبی هر دو آفانتازی و مخالف آن، هیپرفانتازی، ارائه می‌دهد. این کاوش نه تنها دامنه تجربیات شناختی انسان را روشن می کند، بلکه تصورات نادرست در مورد تخیل و تفکر بصری را نیز به چالش می کشد.

حقایق کلیدی:

  1. طیف وسیع تاثیر: آفانتازیا بیش از تصورات بصری، بر حافظه، تشخیص چهره و حتی تمایلات شغلی تأثیر می گذارد، به طوری که برخی از افراد توانایی کمتری برای تصور موسیقی را تجربه می کنند.
  2. الگوهای ژنتیکی و خانوادگی: هر دو آفانتازی و هایپرفانتازی اغلب در خانواده ها دیده می شوند و به عوامل ژنتیکی اشاره می کنند و طیف وسیع تری از تجربیات شناختی را پیشنهاد می کنند.
  3. پایه های فیزیولوژیکی و عصبی: تغییرات در فیزیولوژی و ارتباط مغز با واضح بودن تصویرسازی ذهنی، با مفاهیمی برای درک سبک‌های مختلف شناختی و تأثیرات آنها بر زندگی روزمره مرتبط است.

منبع: دانشگاه اکستر

بر اساس تحقیقات جدید دانشگاهی که برای اولین بار این پدیده را کشف کرد، افرادی که نمی توانند تصاویر بصری را به ذهن خود بیاورند، کمتر احتمال دارد تصاویری از انواع دیگر مانند تصور موسیقی را تجربه کنند.

پروفسور آدام زمن، از دانشگاه اکستر، برای اولین بار در سال 2015 واژه آفانتازیا را برای توصیف کسانی که نمی توانند تجسم کنند، ابداع کرد. از آن زمان، ده‌ها هزار نفر در سراسر جهان با این توصیف همذات پنداری کرده‌اند.

بسیاری می‌گویند که می‌دانستند اطلاعات را متفاوت با دیگران پردازش می‌کنند، اما نمی‌توانستند توضیح دهند که چگونه. برخی از آنها از کشف اینکه افراد دیگر می توانند تصویری را در چشم آنها ایجاد کنند، ابراز شوکه کردند.

اکنون، پروفسور زمن مروری بر حدود 50 مطالعه اخیر انجام داده است گرایش های علوم شناختی، برای خلاصه کردن یافته ها در زمینه ای که از اولین انتشار او پدیدار شده است. تحقیقات نشان می دهد که آفانتازی یک موجود واحد نیست، بلکه دارای انواع فرعی است.

به عنوان مثال، همه مبتلایان به آفانتازی حافظه زندگی‌نامه‌ای ضعیفی ندارند یا در تشخیص چهره‌ها مشکل دارند و به نظر می‌رسد که در اقلیت افراد، آفانتازی با اوتیسم مرتبط است. افرادی که نمی توانند تجسم کنند به احتمال زیاد مشاغل علمی دارند. به طور غیر منتظره، اگرچه افراد مبتلا به آفانتازی نمی توانند به دلخواه تجسم کنند، اما اغلب به صورت بصری رویا می بینند.

بررسی پروفسور زمن شواهدی را ارائه می‌دهد که نشان می‌دهد افراد مبتلا به آفانتازی یا هایپرفانتازی – یک تخیل بصری واضح – با تغییرات فیزیولوژی و اتصال عصبی آنها در مغز و همچنین در رفتار مرتبط است.

به عنوان مثال، گوش دادن به داستان های ترسناک رسانایی پوست را در افرادی که دارای تصویر هستند تغییر می دهد، به این معنی که افراد عرق می کنند – اما این در افراد مبتلا به آفانتازی رخ نمی دهد.

تصور می‌شود که آفانتازی حدود یک درصد از جمعیت را تحت تأثیر قرار می‌دهد، در حالی که سه درصد آن هیپرفانتازیک هستند. این ارقام با معیارهای سخاوتمندانه تر برای گنجاندن به حدود پنج و 10 درصد افزایش می یابد. هر دو آفانتازی و هیپرفانتازی اغلب در خانواده ها دیده می شوند و به احتمال یک مبنای ژنتیکی اشاره می کنند.

پروفسور زمن که اکنون قراردادهای افتخاری در دانشگاه‌های اکستر و ادینبورگ دارد، گفت: «ابداع اصطلاح «آفانتازیا» به‌طور غیرمنتظره‌ای دریچه‌ای را به روی جنبه‌ای نادیده گرفته شده از تجربه انسانی باز کرده است. بسیار خوشحال کننده است که افرادی که فاقد تصویرسازی هستند، این واژه را مفید می دانند، در حالی که موج قابل توجهی از تحقیقات در حال روشن کردن پیامدهای آفانتازی است.

«علیرغم تضاد عمیق در تجربه ذهنی بین آفانتازی و هیپرفانتازی، تأثیرات بر عملکرد روزمره ظریف است – فقدان تصویرسازی به معنای فقدان تخیل نیست. در واقع، اتفاق نظر بین محققان این است که نه آفانتازی و نه هیپرفانتازی یک اختلال نیستند.

«اینها تغییراتی در تجربه انسانی با مزایا و معایب تقریباً متعادل هستند. کار بیشتر باید به بیان جزئیات بیشتر این موارد کمک کند.”

“من در تلاش هستم تا خودم را به طور کامل در نقش بازی با فرزندانم غرق کنم”

ناامیدی وکیل مری واتن از اینکه او برای شرکت در بازی های نقش آفرینی با دو فرزند خردسال خود تلاش می کرد، زمانی که تمام تعاملات دیگر با فرزندانش را بسیار رضایت بخش می دانست، نشانه او بود که او افانتازیا دارد، به این معنی که نمی تواند تصویرسازی را تجسم کند.

این مرد 43 ساله اهل نیونت در نزدیکی چلتنهام گفت: «یکی از دوستانم گفت که از تصاویر موجود در سرش برای تقویت بازی نقش استفاده می‌کند. وقتی از او خواستم که این موضوع را با جزئیات بیشتری توضیح دهد، مشخص شد که او – و همه افراد حاضر در اتاق – می‌توانند به راحتی تصویری در ذهن خود ایجاد کنند و از آن به عنوان پس‌زمینه بازی نقش استفاده کنند.

«این برای من کاملاً آزاردهنده بود. من فقط نمی توانم منظور آنها را درک کنم – این تصویر کجاست و چگونه به نظر می رسد؟ برای من، مگر اینکه بتوانید چیزی را با چشمان خود ببینید، آن چیز وجود ندارد.»

شوک مری زمانی تشدید شد که متوجه شد شوهرش چنان تصاویر بصری واضحی دارد که احتمالاً او بیش از حد فانتزی است. او در تصاویر متحرک مانند فیلم فکر می کند – گاهی اوقات تا جایی که می تواند آن افکار را با خاطرات اشتباه بگیرد. برای من، این غیرقابل درک است.»

مری متوجه شده است که کمبود تصاویر بصری او ممکن است دلیل مشکلات حافظه او باشد. او گفت: “من می توانم مفاهیم و اصول را به خوبی درک و حفظ کنم، اما نمی توانم حقایق و ارقام را به خاطر بیاورم. من نمی توانم چیزی را در ذهنم بازآفرینی کنم یا چیزی را که در آن لحظه وجود ندارد را دوباره ببینم.

“من متوجه شدم که بسیار غم انگیز است که یاد بگیرم افراد دیگر می توانند تصویری از فرزندان خود را در زمانی که آنجا نیستند به یاد بیاورند. من دوست دارم بتوانم این کار را انجام دهم، اما نمی توانم – اما یاد گرفته ام که با گرفتن عکس های فراوان جبران کنم، تا بتوانم آن خاطرات را از طریق آن تصاویر دوباره زنده کنم.

«در حالی که مطمئن هستم توانایی‌های فکر کردن در تصاویر مزایای فوق‌العاده‌ای دارد، فکر می‌کنم مهم است که به خودم یادآوری کنم که داشتن آفانتازیا نیز مزایایی دارد.

من یک ارتباط کتبی و کلامی واقعاً خوب هستم – فکر می‌کنم این به این دلیل است که با هیچ عکسی گیر نمی‌آورم، بنابراین فقط روی قدرت کلمه تمرکز می‌کنم. من همچنین فردی عمیقاً احساساتی هستم و شاید این روش مغز من برای جبران بیش از حد باشد. من چیزها را به عنوان راهی برای تجربه آنها احساس می کنم، نه دیدن آنها.

“من فکر می کنم واقعاً مهم است که آگاهی را افزایش دهیم که برخی از مردم این توانایی را ندارند – به خصوص که استفاده از تخیل بصری روشی کلیدی است که به کودکان خردسال آموزش داده می شود تا یاد بگیرند و درگیر شوند.

معلمان ابتدایی باید بدانند که برخی از کودکان قادر به تجسم نیستند و به همین دلیل است که آنها در آن نوع فعالیت ها شرکت نمی کنند. ما باید اطمینان حاصل کنیم که به همه می‌پردازیم و راه‌های دیگر یادگیری و تعامل را تشویق می‌کنیم.»

درباره این آفانتازیا و اخبار پژوهشی علوم اعصاب بصری

نویسنده: لوئیز ونلز
منبع: دانشگاه اکستر
مخاطب: لوئیز ونلز – دانشگاه اکستر
تصویر: این تصویر به Neuroscience News اعتبار داده شده است

تحقیق اصلی: دسترسی آزاد.
آفانتازی و هایپرفانتازی – کاوش در افراط در وضوح تصویر” توسط آدام زمان و همکاران. گرایش های علوم شناختی


خلاصه

آفانتازی و هایپرفانتازی – کاوش در افراط در وضوح تصویر

واضح بودن تصاویر بین افراد متفاوت است. با این حال، وجود افرادی که در آنها تصویرسازی آگاهانه و بیدار به طور قابل توجهی کاهش یافته است، یا به طور کامل وجود ندارد، توسط روانشناسی تا زمان ضرب سکه اخیر “آفانتازیا” برای توصیف این پدیده نادیده گرفته شد.

«Hyperphantasia» بیانگر عکس‌العمل است – تصویری که وضوح آن با تجربه ادراکی رقابت می‌کند. حدود 1٪ و 3٪ از جمعیت به ترتیب آفانتازی شدید و هایپرفانتازی را تجربه می کنند.

آفانتازیا در خانواده‌ها دیده می‌شود، اغلب بر روی تصویرسازی در چندین روش حسی تأثیر می‌گذارد، و به طور متغیر با کاهش حافظه زندگی‌نامه‌ای، دشواری در تشخیص چهره و اوتیسم مرتبط است. رویای بصری اغلب حفظ می شود.

به نظر می رسد انواع فرعی از تصاویر افراطی محتمل باشد اما هنوز به خوبی تعریف نشده است. نتایج اولیه نشان می‌دهد که تغییرات در اتصال بین شبکه‌های frontoparietal و بصری ممکن است بستر عصبی را برای افراط‌های تصویر بصری فراهم کند.

https://neurosciencenews.com/aphantasia-visual-imagination-25823/#comment-78635

ممکنه براتون جالب باشه که...

پست های محبوب

دیدگاهتان را بنویسید