این «فریادها» که «موجهای تیز» نامیده میشوند، معمولاً به ۱۵ درصد از نورونهای هیپوکامپ شلیک میشوند و به شکلی میشوند که هنگام ثبت فعالیتهای الکترودها به این نام خوانده میشوند.
در حالی که مطالعات گذشته موجها را با شکلگیری حافظه در طول خواب مرتبط با میکردند، رویدادهای روزی را مطالعه کردیم که بعد از پنج تا ۲۰ نفر در طول خواب بیشتر تکرار میشوند، به خاطره دائمی تبدیل میشوند. اما وقایعی که به دنبال آن موجهای بسیار کم یا بدون تند موج همراه میشوند، نمیتوانند به خاطرات ماندگار تبدیل شوند.
گیورگی بوزاکی، نویسنده ارشد این مطالعه و پروفسور علوم اعصاب بیگز در دپارتمان علوم اعصاب، میگوید: مطالعه ما نشان میدهد که مغز برای «تصمیمگیری» برای نگهداشتن و دور انداختن استفاده میشود.
راه رفتن و مکث
مطالعه جدید بر اساس یک الگوی شناخته شده است: پستانداران از جمله انسان جهان را برای چند لحظه تجربه میکنند، سپس مکث میکنند، کمی بیشتر میکنند و بعد دوباره مکث میکنند. نویسندگان مطالعه میگویند پس از توجه به چیزی، محاسبات مغز به حالت ارزیابی مجدد «بیکار» تغییر میکند. مکثهای لحظهای در طول روز اتفاق میافتد، اما طولانیترین دورههای بیکاری در طول خواب رخ میدهد.
بوزاکی و همکارانش قبلاً ثابت کردند که ما به طور فعال اطلاعات حسی را کاوش میکنیم یا حرکت میکنیم، هیچ تند موجی رخ نمیدهد، بلکه فقط در طول مکثهای بیکاری قبل از آن اتفاق میافتد. مطالعه حاضر نشان داد که تیز موج می دهد مکانیسم نشان می دهد طبیعی در طول چنین مکث هایی پس از بیداری است که با الگوهای برچسب های عصبی در طول خواب قرار می گیرد و دوباره فعال می شود.
برای مطالعه حاضر، اجراهای پی در پی ماز توسط موشهای مورد مطالعه از طریق الکترودهای جمعیت سلولهای هیپوکامپ که به طور مداوم در طول زمان تغییر میکردند، علیرغم تجربیات بسیار مشابه را ثبت کرد، ردیابی شدند و برای اولین بار نشان دادند که پیچ و خم میچرخد. طی آن در طول مکث بیداری رخ می دهد، و سپس در طول خواب دوباره پخش می شود.
معمولاً زمانی ثبت میشود که یک موش از هر دویدن پیچ و خم برای لذت بردن از یک شیرینی شیرین مکث میشود. به گفته نویسندگان، مصرف مصرف، مغز را آماده کرد تا از یک الگوی اکتشافی به یک الگوی بیکار تبدیل شود تا یک تیز موجی رخ دهد.
با استفاده از کاوشگرهای سیلیکونی دوطرفه، تیم تحقیقاتی تا ۵۰۰ نورون را به طور همزمان در هیپوکامپ حیوانات در حین اجرای ماز ثبت کند. این به نوبه خود چالشی را ایجاد کرد، زیرا هرچه نورونهای بیشتر به طور مستقل ثبت شوند، دادهها بسیار پیچیده میشوند. برای به دست آوردن شهودی از دادهها، تجسم فعالیتهای عصبی و شکلگیری فرضیهها، این تیم با تعداد موفقیتهای نسبت دادهها را کاهش داد، از جهات مانند تبدیل یک تصویر سهبعدی به یک تصویر مستح، و بدون دادن دست یکپارچگی دادهها.
«وانان وینی یانگ»، یکی از محققان این تیم میگوید ما را برای خارج کردن دنیای بیرون از معادله کار کرده و مکانیسمهایی را بررسی میکند که مغز پستانداران را به طور ذاتی و ناخودآگاه برخی از خاطرات را برای ماندگاری برچسبگذاری میکند. چرایی راز چنین سیستمی است، اما تحقیقات ممکن است دستگاهها یا روشهایی را نشان دهند که میتوانند تیز کنند را برای بهبود حافظه یا حتی کاهش رویدادهای آسیبرسانی کنند.