راز سکوت بچه‌های طلاق؛ چرا از دیدن والدینشان فرار می‌کنند؟

تروما یعنی چی؟

گابور ماته، پزشک و نویسنده کانادایی، تروما (آسیب روانی) رو این‌طور تعریف می‌کنه:

«تروما اون چیزی نیست که برات اتفاق افتاده، بلکه زخمیه که اون اتفاق‌ها توی وجودت به جا گذاشتن. زخمی که توی ذهن، بدن و سیستم عصبی جا خوش می‌کنه و حتی سال‌ها بعد هم اثرش باقی می‌مونه.»

 داستان اندرو

اندرو، پسر ۱۶ ساله، روی مبل اتاق مشاوره نشسته بود. سه سال پیش پدر و مادرش وقتی ۵۱ ساله بودن از هم جدا شدن. به این نوع جدایی می‌گن Gray Divorce یا «طلاق خاکستری»؛ یعنی جدایی در سنین بالاتر. آمارها نشون می‌ده از سال ۱۹۹۰ این نوع طلاق‌ها دو برابر شده و تا ۲۰۳۰ هم باز بیشتر می‌شه. اما چیزی که کمتر دیده می‌شه، چالش‌هاییه که برای بچه‌های این خانواده‌ها پیش میاد. اندرو با ناراحتی گفت:

– «چند تا بچه ۱۶ ساله می‌شناسی که وکیل داشته باشن؟»

وکیل توضیح داده بود که قرار است صدای اندرو در دادگاه باشد؛ تا حرف‌هایی را که اندرو نمی‌تواند مستقیم در دادگاه بزند، وکیل به قاضی منتقل کند. اما برای اندرو مهم‌تر از همه این بود که کابوس دادگاه‌های بی‌پایان پدر و مادرش حالا سه ساله ادامه دارد و هیچ نقطه پایانی برایش دیده نمی‌شود.

 

اندرو گفت:

– «از وقتی بابام ما رو ترک کرده، من پر از خشم و درد شدم. یخ زدم. سه ساله باهاش حرف نزدم. حتی شمارشو بلاک کردم. احترامم رو نسبت بهش از دست دادم. از وقتی ۱۳ سالم بود اینطوری شدم. خواهرم که اون موقع ۱۱ سالش بود، بیشتر بابامو می‌دید. ولی من نتونستم تحمل کنم. حس کردم اون ما رو رها کرده.»

 

اشک توی چشماش جمع شد. بعد ادامه داد:

– «بابام دبیرستان منو خراب کرد. درسته که نمره‌هام خوب بود و توی بسکتبال موفق بودم، اما خواب درست و حسابی نداشتم. کابوس می‌دیدم، تمرکز سر کلاس و حتی تمرین ورزشی سخت بود. همیشه یه خلائی توی دلم حس می‌کردم

به اندرو گفتم: «درسته. طلاق برای بچه‌ها عادلانه نیست. اتفاقی نیست که بچه‌ها انتخاب کنن، اما زندگی‌شون رو تحت تاثیر قرار می‌ده و تکون می‌ده

تحقیقات نشون می‌ده طلاق والدین یکی از ده تجربه آسیب‌زای کودکی (ACEs) هست که می‌تونه روی سلامت روان کودک تأثیر عمیق بذاره.

اندرو هم گفت که پارسال توی کلاس روانشناسی درباره ACEs خونده، ولی سریع سعی کرده از فکرش بیرون کنه چون دردناک بوده.

 

 شروع درمان

اندرو کم‌کم با صحبت کردن حس کرد «کم.کم یخش آب شده». ما چند جلسه با هم کار کردیم و از روش درمانی EMDR استفاده کردیم. این روش به افراد کمک می‌کنه تجربه‌های دردناک گذشته رو پردازش کنن و اثرات منفی اون‌ها (مثل اضطراب، کابوس یا خشم) کمتر بشه.

اندرو تونست کم‌کم خشمش از پدرش رو پردازش کنه. بعد برای بازسازی رابطه با پدرش آماده شد. من پدرش رو هم دیدم و بهش یاد دادم چطور مسئولیت کارهاش رو بپذیره و عذرخواهی مؤثر کنه. مهم بود که اندرو کنترل موقعیت رو داشته باشه: هر وقت می‌خواست می‌تونست جلسه رو متوقف کنه یا بیرون بره.

در اولین دیدار پدر و پسر، پدرش مسئولیت ترک خانواده رو پذیرفت و از دل‌شکستگی‌ای که ایجاد کرده بود معذرت خواست. اندرو با تکنیک‌های آرام‌سازی (مثل نفس عمیق) تونست آرام بمونه و گوش بده. بعد از چند جلسه، تصمیم گرفتن هر چند هفته یک بار با هم ناهار یا شام بخورن.

داستان اندرو نشون می‌ده تروما فقط زخمی از گذشته نیست؛ زخمیه که سال‌ها توی دل و ذهن باقی می‌مونه. اما با روش‌های علمی مثل EMDR و همراهی یک درمانگر، می‌شه این زخم رو التیام داد و حتی رابطه‌های شکسته رو بازسازی کرد.

You may also like...

Popular Posts

دیدگاهتان را بنویسید