تفسیر روانشناسی ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک و روی آوردن پادشاه به درگاه اله

قصه شاه و مهمان غیبی در روزگاران دور، پادشاهی عادل و نیک‌سیرت بر مردمان خود حکومت می‌کرد. اما دلش غمی پنهان داشت که هیچ حکیمی از طبیبان دربار نمی‌توانست آن را درمان کند. پادشاه از ناتوانی حکیمان و پزشکان خسته و ناامید شده بود و تمام امید خود را از دست داده بود. روزی، شاه …

تعبیر روانشناسی داستان عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او ـ دفتر اول مثنوی مولوی

در روزگاران قدیم، پادشاهی بود که هم بر سرزمین‌های دنیوی فرمان می‌راند و هم از نظر معنوی در اوج بود. یک روز، او با درباریانش برای شکار از شهر خارج شد. در مسیر، چشمش به کنیزکی زیبا افتاد. پادشاه چنان شیفته و والهٔ او شد که دل از کف داد. انگار پرندهٔ جانش توی قفس …