وقتی رابطه با فرزند بزرگسال سرد میشود
من به عنوان رواندرمانگر کودک و نوجوان، بارها با پدر و مادرهایی روبهرو میشوم که از فاصله عاطفی فرزند بزرگسالشان دلگیرند؛ رابطهای که زمانی صمیمی بوده و حالا به سکوت و فاصله ختم شده است. بیشتر این والدین دنبال راهی هستند تا دوباره ارتباط برقرار کنند و میدانند اولین گام، کنترل واکنشهای هیجانی خودشان و فرزندشان است.
خبر خوب این است که هرچه والدین شیوهی گفتوگوی خود را آگاهانه و مثبت تغییر میدهند، احتمال نزدیکی دوباره بیشتر میشود؛ و این برای من، بهعنوان یک مربی، بسیار رضایتبخش است.
وقتی زیادی فشار میآوریم
یک مثال ساده: تصور کنید چرخهای ماشینتان در گل گیر کرده. طبیعی است که بخواهید سریع از آن وضعیت خلاص شوید، اما اگر ناگهان پدال گاز را تا ته فشار دهید، ماشین بیشتر فرو میرود.
برخی والدین دقیقاً همین کار را در رابطه با فرزندشان میکنند. مثلاً:
- «دخترم با یک پسر نامناسب رابطه دارد. هر بار تذکر میدهم میگوید قضاوتش میکنم. میتوانید قانعش کنید؟»
- «پسرم خودخواه است. همه کار برایش کردهام ولی هر بار که یادآوری میکنم، بدتر جوابم را میدهد.»
- «پسرم به من دروغ میگوید و هیچ چیز از زندگیاش نمیگوید. مدام تماس میگیرم و پیام میدهم، اما او سکوت میکند.»
درد این والدین واقعی است؛ اما وقتی با این نگاه به من مراجعه میکنند که «فرزندم را متقاعد کن» عملاً مسیر را اشتباه میروند.
اول به درون خود نگاه کنید
اگر فرزندتان تمایلی به ارتباط ندارد، شاید لازم است به شیوهی خودتان در نزدیک شدن به او دقت کنید. هدف مکالمه باید ایجاد درک متقابل باشد، نه عمیقتر کردن شکاف.
ممکن است با خودتان بگویید: «چطور باید شاخهی زیتون تعارف کنم وقتی او اینطور با من رفتار کرده؟» یا «من که همیشه صبور بودهام و حرفی نزدهام.»
اما واقعاً همینطور بوده؟ بسیاری از والدینی که با آنها کار میکنم متوجه میشوند «سخت تلاش کردن» با «هوشمندانه تلاش کردن» فرق دارد.
سه رفتار که فاصله میآفریند و راهحل آنها
- واکنش هیجانی تند
درست مثل فشار ناگهانی پدال گاز، بحثهای چالشی فقط رابطه را عمیقتر در گل فرو میبرد.
نمونه: «تو نمیدانی من برایت چه کردهام و اینطور جوابم را میدهی!»
راهحل: قبل از پاسخ مکث کنید و با جملهای مثل «دوست دارم بفهمم چه چیزی میتواند رابطهمان را بهتر کند» شروع کنید. - تحمیل ارزشها بهجای بهاشتراکگذاری
وقتی اصول اخلاقی خود را بهزور بیان کنید، فرزندتان در روابط متقابل را میبندد.
نمونه: «با این شغل آیندهات را نابود میکنی. نمیخواهی زندگی بهتری داشته باشی؟»
راهحل: «میدانم در حال پیدا کردن مسیر کاری مناسب هستی. اگر خواستی با من مشورت کنی، خوشحال میشوم.» - فراموش کردن اینکه او فرد مستقلی است
طبیعی است بخواهید از اشتباهات فرزندتان پیشگیری کنید، اما او حق دارد مسیر خودش را برود.
نمونه: «عجیب است که میخواهی به آن شهر بروی. نگرانم.»
راهحل: با کنجکاوی بپرسید: «دوست دارم بدانم چه چیزی تو را به آن شهر جذب کرده؟»
جمعبندی
ترمیم رابطه با فرزند بزرگسال صبر، شجاعت و نگاه به درون میخواهد. باید سرزنش را کنار بگذاریم و پلهای ارتباطی را دوباره بسازیم.
اگر شما هم به عنوان فرزند بزرگسال از رابطه با والدینتان رنج میبرید، این توصیه برای شما هم هست: از این متن برای سرزنش والدین استفاده نکنید. اگر حرفها برایتان آشناست، قدم اول را با نیت درک و ارتباط بردارید، نه برای جدل و مقصر دانستن.
اگر احساس میکنید رابطهی شما با فرزند بزرگسالتان به بنبست خورده و گفتوگوها بیشتر به دلخوری ختم میشود، کمک گرفتن از یک رواندرمانگر خانواده یا مشاور روابط والد–فرزند میتواند مسیر آشتی و ارتباط دوباره را کوتاهتر و کمتنشتر کند.
برای دریافت مشاوره تخصصی روانشناسی کودک و نوجوان و رزرو وقت رواندرمانی، میتوانید از طریق فرم رزرو نوبت اقدام کنید.

